مهراب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نگاهمان رابه بیماری تغییردهیم

24 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني

قدربیماری رابدانیم زیرا👇👇👇👇
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:
قالَ اللّه ُ عز و جل: مَن مَرِضَ ثلاثا فلَم يَشكُ إلى أحَدٍ مِن عُوّادِهِ أبدَلتُهُ لَحما خَيرا مِن لَحمِهِ ودَما خَيرا مِن دَمهِ ، فإن عافَيتُهُ عافَيتُهُ ولا ذَنبَ لَهُ ، وإن قَبَضتُهُ قَبَضتُهُ إلى رَحمَتي .

خداوند عز و جل فرمود: هر كه سه روز بيمار شود و از آن به هيچ يك از عيادت كنندگانش شكوه نكند ، گوشت و خونى بهتر از آن گوشت و خونى كه دارد جايگزينش كنم . پس ، اگراو را عافيت بخشم ، عافيتى بدون گناهش دهم و اگر جانش را بستانم ، او را به جوار رحمت خود برم .
 الكافي: 3
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:

عَجِبتُ مِنَ المُؤمِنِ وجَزَعِهِ مِنَ السُّقمِ ، ولَو يَعلَمُ ما لَهُ فِي السُّقمِ مِنَ الثَّوابِ ؛ لَأَحَبَّ ألاّ يَزالَ سَقيماً حَتّى يَلقى رَبَّهُ عز و جل .

از مؤمن و اين كه از بيمارى بى تابى كند ، در شگفتم . اگر او مى دانست كه در بيمارى چه پاداشى دارد ، دوست داشت پيوسته بيمار باشد تا آن هنگام كه به لقاى پروردگار خويش پيوندد .
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله :

لِلمَريضِ أربَعُ خِصالٍ: يُرفَعُ عَنهُ القَلَمُ ، ويَأمُرُ اللّه ُ المَلَكَ يَكتُبُ لَهُ كُلَّ فَضلٍ كانَ يَعمَلُهُ في صِحَّتِهِ ، ويَتَتَبَّعُ مَرَضُهُ كُلَّ عُضوٍ في جَسَدِهِ فَيَستَخرِجُ ذُنوبَهُ مِنهُ ، فَإِن ماتَ ماتَ مَغفوراً لَهُ ، وإن عاشَ عاشَ مَغفوراً لَهُ 

براى بيمار ، چهار ويژگى است: قلمِ تكليف از او برداشته مى شود ؛ خداوند به فرشته فرمان مى دهد همه پاداش آنچه را در دوران تن درستى خويش انجام مى داده است ، بنويسيد ؛ بيمارى وى بر همه اندام هايش گذر مى كند و گناهانش را از آن بيرون مى برد . پس اگر بميرد ، آمرزيده شده مى ميرد و اگر زنده بماند ، آمرزيده شده زندگى مى كند .

پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله:

الأَمراضُ هَدايا مِنَ اللّه ِ عز و جل لِلعَبدِ ، فَأَحَبُّ العِبادِ إلَى اللّه ِ أكثَرُهُم هَدِيَّةً .

بيمارى ، هديه هايى از جانب خداوند عز و جل به بنده است. پس محبوب ترينِ بندگان نزد خداوند ، كسى است كه بيشترين هديه به وى رسيده باشد

الفردوس ، جلد 1 ، صفحه 123 ، حديث 422 عن أبي اُمامة دانش نامه احاديث پزشكی

 1 نظر

👈🏼دستور عمل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی برای سیر و سلوک مهدوی 

24 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني

💠⚜💠✨سلوک مهدوی
👈🏼دستور عمل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی برای سیر و سلوک مهدوی 
1⃣.خواندن سه بارسوره توحید بعد هرنماز واجب و هدیه به امام زمان(ع)
2⃣. خواندن دعای معرفت ” اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ.” که درقنوت نماز یاپس ازنماز بخوانید .
3⃣.خواندن دعای عهد توصیه ایشان بود و

 خواندن دعای که پیش ازافطار خوانده می شود که دربرآورده شدن حاجات بسیار موثر است.
4⃣.ویژگی دیگری که ایشان توصیه می کردند توسل مداوم به ساحت اهلبیت به ویژه امام زمان (ع) است. ایشان می گفتند که تمامی اهلبیت مشکلات را بر طرف می کنند به ویژه در عصر حاضر امام زمان (ع). به قول علامه طباطبایی تمامی ائمه رئوف هستند ولی رئوف بودن امام رضا (ع) یک چیز حسی است و آدم حس می کند. 
👌🏼هرکدام ازاهلبیت نسبت به بعضی حاجت ها موثر ترند مثلا 👇🏼👇🏼
1⃣.توسل به آقا رسول الله (ص) و حضرت زهرا(ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع) برای طلب توفیق درطاعت و عبادت و کسب رضای حق موثرتراست
2⃣.توسل به امیر المومنین (ع)برای ایمن ماندن ازشر دشمنان و انتقام از ستمگران 
3⃣.توسل به امام سجاد (ع)برای ایمن ماندن از وسوسه ی شیاطین وایمنی از شر سلاطین 
4⃣توسل به امام باقر (ع)وامام صادق (ع) برای توفیق در امورات اخروی و معنوی و علمی 
5⃣.توسل به امام کاظم (ع) برای سلامتی و عافیت و شفای دردها وبیماری ها و دعای سریع الاجابة که ازایشان درمفاتیح الجنان است که دعای بسیار موثری است
6⃣. توسل به امام رضا(ع)برای سلامت ماندن درمسافرت وسیر وسلوک معنوی 
7⃣.توسل به امام جواد (ع)برای توسعه رزق و روزی وبی نیازی از مردم. ایت الله کشمیری گفته اند به امام جواد سوره یس اهدا بکنید بعد حاجت خودتون را ازاین امام بزرگوار بخواهید 
8⃣.توسل به امام هادی(ع) برای توفیق یافتن برای نوافل و مستحبات و نیکی کردن به مردم واطاعت ازخدا 
9⃣.توسل به امام عسکری (ع)برای توفیق در امورات اخروی منظوراین است که از خدا

بخواهیم مسیر نزدیک شدن به خدا رابرای ما هموار کند و توفیق ترک گناه را به ما بدهد
0⃣1⃣.توسل به امام زمان (ع) برای برآورده شدن تمامی حاجات چه معنوی و چه اخروی چون امام حاضر دراین عصر هستند تمامی حاجات از طریق ایشان برآورده می شود.
⬅️اینها بعضی از جنبه های سیر وسلوکی و توصیه های میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود. این توصیه های یه شخصی بود ، که خودش امام زمانش را درک کرد.
    
💽برگرفته از فایل سلوک مهدوی شماره 2

🎤استاد عبادی

💠⚜💠

 _________________

 نظر دهید »

محبتــ مرد به همسرش

24 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني


روزے با پدر مے‌خواستيم برويم به يڪ مجلس مهم.

وقتے آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند!😟
گفتم عبايتان كجاستــ؟!😥
گفتند مادرتان خوابيده بود و عبا را رويشان ڪشیده‌ بودم! ☺️
به ايشان گفتم : ولے بدون عبارفتن آبروريزے است!! 😣
ايشان گفتند:
اگر آبروے من در گروے آن عباستــ و برداشتن آن عبا هم به بهاے از خوابــ پريدن مادرتان استــ، نه آن عبا را مے‌خواهم نه آن آبرو را … 🙂

آیت_الله_فاطمی_نیا 💚
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
 امام_صادق_علیه_السلام :
هرچه محبتــ مرد به همسرش

بیشتر شود، بر فضیلتــ ایمان او افزوده میشود!
📚من لایحضره الفقیه،ج۳،ص۲۵۱

 نظر دهید »

رسم_مومنانه

23 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني

امام باقر (ع) فرمود: 

ای اسماعیل! آیا مردمی که با آنها هستی، 

اینچنین رسم هست میانشان که اگر فردی عبا و روپوش نداشت و نزد یکی از برادرانش عبایی اضافی وجود داشت، آن را به برادر نیازمندش رد کند تا او هم از نداری بیرون آید؟ 

اسماعیل می‏گوید: خیر. 

امام فرمود:

اگر فردی از آنان پیراهن اضافی داشت،

آیا آن را برای برادر نیازمندش می‏فرستد؟ 

اسماعیل می‏گوید: خیر.

امام با دست بر زانو می‏زند

و با ناراحتی می ‏فرماید: آنان برادر نیستند❗️

(کنایه از اینکه مومن نیستند)

📒 تنبیه الخواطر ص۳۳۰
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

 نظر دهید »

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟ 

23 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني

ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟
 ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ.

 ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،

 ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ….. 
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ…
 ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ…
 ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ می گیرد.
 ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ﻱ ﻣﻦ و… 
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ.
 ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ می شود ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ. 
ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟ 
ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ…..؟!

 نظر دهید »

🔵در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!

23 دی 1395 توسط طيبه السادات ميرطاهري فيجاني

👌 داستان کوتاه پند آموز

💭 در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.
💭 همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.
💭 واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
💭 اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.
💭 روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.
به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.
💭 اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟
زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.
💭 مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟
زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.
💭 مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟

زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ … متأسفم !
💭 گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: “باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم…
🔵در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!
✅همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.
✅ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.
✅ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.
✅همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست مےکنیم. او ضامن توانمندی های ماست، اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است…
__________________

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 47
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مهراب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس