آیت الله دستغیب رحمة الله در کتاب «داستان های شگفت» می نویسد:«حاج علی آقا سلمان منش» معروف به «بزّاز» که تقوای ایشان مورد تصدیق عموم است و اهل شیراز می باشد فرمود:
من در طفولیّت به مکتب نرفته و سواد نداشتم. در اول جوانی سخت آرزو داشتم بتوانم قرآن مجید را بخوانم. تا این که یک شب با دلی شکسته برای رسیدن به این آرزو به حضرت ولی عصر -عجل الله فرجه- متوسل شدم.
در خواب دیدم کربلا هستم. شخصی به من رسید و گفت:
⚜ «در این خانه بیا که تعزیه حضرت سیدالشهداء علیه السلام در آن برپا است و به روضه گوش بده.» ⚜
قبول کرده و وارد شدم.
دیدم دو نفر سید بزرگوار نشسته اند و جلوی آن ها ظرف آتشی است و سفره نانی پهلوی آن هاست. قدری از آن نان را گرم نموده و به من مرحمت فرمودند و من آن را خوردم و ذکر مصائب اهل بیت را گوش دادم.
وقتی از خواب بیدار شدم حس کردم به آرزوی خود رسیده ام، پس قرآن مجید را باز کردم، دیدم کاملاً می توانم بخوانم. در مجلس قرائت قرآن حاضر شدم و هرکس غلط می خواند یا اشتباه می کرد به او می گفتم. حتی استاد قرائت هم اگر اشتباهی داشت می گفتم. استاد گفت:
«فلانی، تو تا دیروز سواد نداشتی، قرآن را نمی توانستی بخوانی، چه شده که چنین شده ای؟»
گفتم:
💢 «به برکت حضرت حجت -عجل الله فرجه- به مقصد رسیدم.»
📚 (شیفتگان حضرت مهدی -عجل الله فرجه-، جلد2 صفحه225)