باقران شکایتهای انسان پایان میپذیرد
قرآن بخوان تا شکهایت از بین برود ، وقتی که به قرآن پناه بیاوری ، این که قرآن را می خوانی وجود پیغمبر است و اینکه از قرآن چیزی می فهمی دارد محبت اهل بیت ع وارد قلبت می شود ، اینقدر باید به این در و آن در بزنید تا ببینید راهی جز این نیست ، در این راه نه از خودت توقع داشته باش و نه از مردم ، خیلی هم که از کسی خوشت نیامد او را آیات خدا حساب کن ، در این مسیر اگر مشکلاتی برایت پیش آمد، خدا می خواهد به تو بفهماند که تو کاره ای نیستی ، او این مشکل را به وجود آورده و خودش هم حلش می کند ، 🔷 خدا به پیغمبر ص می فرماید من تیر را انداختم ، فکر نکنی که تو تیر را انداختی ((وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى - 8 انفال و آن گاه كه تير مىانداختى، تو تير نمىانداختى، خدا بود كه تير مىانداخت )) اگر بیماری جسمی پیدا کردی در حقیقت بیماری نیست ، بلکه می خواهد بلکه این بیماری یا دست و پایی که شکسته و تو را در خانه نگاه داشته می خواهد تو را به خود بیاورد یعنی تو را برگرداند به قلب خودت ، هر اتفاقی به سر ما می آید برای این است که می خواهد باطن ما را اصلاح کند یعنی می خواهیم برگردیم به خودمان ، 🔷 سپس فرمودند : فردی رفته بود زیارت امام رضا ع و می گفت ما فقیری را بر دارایی و مریضی را به سلامت ترجیح می دهیم ، ” خطاب آمد ما از خود چیزی نمی خواهیم و هرچه را خدا وند بخواهد راضی هستیم به رضای او ” ، لذا انسان باید راضی به رضای خدا داشته باشد و دخالت نداشته باشد که چرا من چنین و چنان شدم ، چرا بقیه اینطور نشدند ، تو نمیدانی که مثلا اگر این اتفاق برایت نمی افتاد ، ماشینی به تو می زد یا از جایی می افتادی ، آیا اگر زنت بیوه می شد بهتر بود ، خب اینطوری است دیگر ، میدانید ! ما وقتی که خیلی قدرت نمایی می کنیم خدا یک تکانی به ما می دهد ، منتها بین بد و بدتر ، بد را برای ما انتخاب می کند و می خواهد بگوید که تو کاره ای نیستی و اگر صبر کنی همینها باعث می شود که قرآن را بیشتر بفهمی ، وقتی انسان با دل شکسته پای قرآن بنشیند بهتر می فهمد اما وقتی غرور دارد توجیه می کند ، وسوسه می شود و توجیه می کند .